Web Analytics Made Easy - Statcounter

باران پاییزی در آن صبح سرد روز‌های اواسط آذر هم چهره شهر را زیبا کرده و هم حیاط دادگاه خانواده را خلوت‌تر. زوج‌هایی که برای طلاق آمده بودند داخل راهرو‌ها به انتظار نوبت رسیدگی به پرونده شان ایستاده بودند. در پله‌های طبقه اول یک زوج جوان و کم‌سن و سال در حال گفتگو بودند. دختر جوان با صدای بلند می‌گفت من برای تو ارزشی ندارم تو حتی لباس عروس که من انتخاب کردم را نخریدی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شوهرش هم بی‌توجه به حرف‌های او مدام به ساعتش نگاه می‌کرد. لحظاتی بعد منشی شعبه چهارم دادگاه سرش را از اتاق بیرون آورد و در حالی که اسم این زوج را صدا می‌کرد، گفت: بیایید داخل نوبت پرونده شماست.

اتاق قاضی پر از گل‌های زیبا بود و فضای دلنشینی ایجاد کرده بود. قاضی با چهره‌ای خندان از سینا و همسرش دریا خواست بنشینند و علت حضورشان را توضیح دهند.

نوعروس جوان شروع به صحبت کرد و گفت: جناب قاضی با همسرم در کلاس طراحی آشنا شدیم من طراح لباس هستم و سینا هم آنجا کار می‌کند تقریباً دو ماه دوست بودیم و بعد سینا با خانواده‌اش به خواستگاری آمدند و خیلی زود همه توافقات حاصل شد و ما ۷ ماه پیش عقد کردیم.

اوایل همه چیز خوب بود، اما سینا یک دفعه سر ناسازگاری گذاشت و گفت دیگه نمی‌خوام کار کنی البته این حرف‌ها فقط بهانه بود از طرفی آقای قاضی خانواده‌اش هم کم دخالت نمی‌کردند چند باری سر مسائل کوچک و بزرگ بحث کردیم، ولی در نهایت هربار من از خودگذشتگی می‌کردم و تمام می‌شد، اما روز بعد سر موضوعی دیگر دوباره بحث و جدل داشتیم.

دختر جوان ادامه داد: سینا خواهری دارد که مطلقه است و مدام در کار و زندگی ما دخالت می‌کند شوهرم هم یا حرفی نمی‌زند یا طرف خواهرش را می‌گیرد. به او گفتم بیا زودتر عروسی کنیم و سر خانه و زندگی خودمان برویم شاید اوضاع بهتر شود او هم قبول کرد، اما روزی که برای خرید عروسی رفتیم خانواده‌اش کلی ایراد گرفتند برای خرید وسایل و تالار و کارت عروسی آخر سر هم که رفتیم پیش دوستم که مزون لباس عروس دارد وقتی من یک لباس به دلخواه و سلیقه خودم انتخاب کردم خواهرش سر انتخاب لباس آنقدر دخالت کرد که بحثمان شد و کار به دعوا کشید، اما سینا به جای اینکه وساطت کند ناگهان جلوی چشم خواهرش، مادرم و دوستم چنان سیلی محکمی به گوشم زد که دیگر نتوانستم تحمل کنم و گفتم طلاق می‌خواهم. الان هم اینجا آمده‌ام تا طلاقم را بدهید. مهریه‌ام را هم می‌خواهم.

این حرف باعث ناراحتی شدید سینا شد و از جا برخاست و گفت آقای قاضی می‌بینید هنوزم مثل بچه‌های مدرسه‌ای تقصیر‌ها را گردن دیگران می‌اندازد. خواهر من به خاطر مشکلاتی که دارد فشار روانی زیادی را تحمل می‌کند، اما دریا متوجه این موضوع نیست. شما قضاوت کنید آقای قاضی دریا به خاطر یک لباس عروسی آمده دادخواست طلاق داده من چطور می‌توانم روی این زن به عنوان شریک و همراه آینده حساب باز کنم؟ من هم تمایلی به این زندگی ندارم و هرچه شما حکم کنید انجام می‌دهم.

قاضی رو به دریا کرد و گفت: دخترم ماجرای زندگی شما آنقدر هم حاد نیست و می‌توانید با گفتگو مشکلات را حل کنید بهتر است دو ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر مشکلتان حل نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده گفت: نبود شناخت کافی در انتخاب همسر، لجبازی‌های کودکانه، نداشتن حس مسئولیت‌پذیری و درک متقابل، نبود استقلال کافی و تعهد این روز‌ها سبب شده است زوج‌های جوان زیادی به این مرحله برسند که راه نجات خود را در جدایی ببینند. در این پرونده سینا بین همسر و خانواده‌اش تعادل برقرار نکرده، درست است که خواهرش آسیب دیده است، اما این مسأله دلیل نمی‌شود که به خواهرش اجازه بدهد در مسائل خصوصی زندگی مشترک او دخالت کند، چرا که این مسأله هم‌اکنون سبب شده است دریا از نظر روحی و عاطفی آسیب ببیند و خواهان جدایی شود.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی ازدواج و خانواده

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار حوادث خانواده خانواده اش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۴۱۸۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قتل جوان ۴۰ ساله به دست بادیگاردها | آدم‌ربایی و قتل در مشهد

به گزارش همشهری آنلاین، صبح هفدهم آذر سال ۹۸، رهگذری که سوار بر خودرو از جاده کلات عبور می کرد ناگهان در حاشیه کال کشف،جسد مردی را دید که بخشی از آن توسط حیوانات خورده شده بود. طولی نکشید که این ماجرای وحشتناک در بی سیم های پلیس پیچید و بدین ترتیب گروهی از نیروهای کلانتری خلق آباد عازم محل کشف جسد شدند و با تایید درستی خبر ،مراتب را به قاضی علی اکبر احمدی نژاد(قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه)اطلاع دادند. دقایقی بعد با حضور مقام قضایی در صحنه کشف جسد ،تحقیقات آغاز و مشخص شد جسد خون آلود مربوط به جوان معتادی به نام «هادی» است که حدود ۸ ساعت از مرگ وی می گذرد. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، بررسی های میدانی مقام قضایی ادامه یافت و گروهی از کارآگاهان پلیس آگاهی استان خراسان رضوی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمد آگاهی)به واکاوی این ماجرای تکان دهنده پرداختند.

قتل دلخراش مادر جوان به دست پسرش | پدرم آنقدر بدگویی کرد که باور کردم مادرم... قتل هولناک در مزون لباس | دختر ۱۱ ساله قاتل شد | دستگیری قاتل و مادرش پس از فرار نافرجام

درحالی که پزشکان قانونی وارد آمدن صدمات متعدد و شکستگی های دنده ای بر اثراصابت جسم سخت را یکی از دلایل مهم مرگ جوان۴۰ ساله تشخیص داده بودند،خورده شدن بخشی از گردن و صورت وی توسط حیوانات،چالشی در تعیین علت دقیق مرگ به وجود آورد اما ردیابی های اطلاعاتی کارآگاهان به نتیجه رسید و با پیگیری گوشی تلفن دو جوان به نام های مرتضی و محمد شناسایی شدند که در یک شرکت مراقبتی و حفاظتی خصوصی مشغول فعالیت بودند.

وقتی دو متهم به پلیس آگاهی هدایت شدند بررسی های تخصصی نشان داد که آن ها ماجرایی رمزآلود را پنهان می کنند به همین دلیل تحقیقات ادامه یافت که در نهایت گوشه‌ای از پازل مرگ مشکوک«هادی» نمایان شد. یکی از متهمان که با رصد گوشی تلفن در چنگ قانون گرفتار شده بود، به افسر تحقیق گفت:ما در یک شرکت حفاظتی و مراقبتی خصوصی و در یک محدوده خاص به گشت زنی می پرداختیم تا از اموال مراقبت کنیم و به این منظور معتادان را می گرفتیم و به مرکز ترک اعتیاد تحویل می دادیم! چند روز قبل هم فردی را در خیابان شهید طرحچی گرفتیم و او را به زور سوار خودرو کردیم که ناگهان خودش را از درون خودرو به بیرون پرت کرد و متواری شد اما بعد متوجه شدیم که گوشی تلفن او داخل خودرو جا مانده است!

در همین حال متهم دیگر پرونده گفت:گوشی را «محمد» به من داد تا آن را به کلانتری تحویل بدهم ! چرا که در خیابان شهید طرحچی یک معتاد را سوار کردیم اما وقتی از درون خودرو گریخت گوشی تلفن او جا ماند ما برخی افراد را با باتوم می زدیم که دیگر به آن جا نیایند!

با تغییر و تحولات قضایی در شعبه ویژه قتل عمد،قاضی دکتر صادق صفری ادامه تحقیق در این پرونده «جنایی»را در سمت قاضی ویژه قتل عمد به عهده گرفت و بدین ترتیب بررسی های موشکافانه برای تکمیل پازل این پرونده ادامه یافت. از سوی دیگر با جمع آوری مستندات دقیق و سوالات تخصصی از متهمان، روند بررسی های جنایی با اظهارات مدیر موسسه حفاظتی و مراقبتی به جایی رسید که مشخص شد متهمان از باتوم،شوکر و افشانه نیز استفاده می کنند و بنا به تحقیقات قاضی صفری آن ها برای کتک زدن جوان۴۰ ساله نیز از ضربات مهلک باتوم بهره برده اند.

این گونه بود که با تکمیل تحقیقات قرار جلب به دادرسی از سوی قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب صادر شد و این پرونده با تایید قرار مذکور در دادستانی ،درشعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مورد رسیدگی قرارگرفت.

با توجه به اهمیت و حساسیت این ماجرای جنایی، جلسات محاکمه متهمان به ریاست قاضی حجت الاسلام محمد شجاع پورفدکی آغاز شد و دو متهم زیر رگبار سوالات فنی و انحرافی قرارگرفتند ودر پاسخ به سوالات به تناقض گویی افتادند.

درآخرین جلسه رسیدگی که دو روز قبل در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی برگزار شد، هردو متهم درکنار وکلای مدافع پای میز محاکمه ایستادند و به سوالات قضات باتجربه دادگاه پاسخ دادند اما درنهایت چالش های پرونده جنایی به چاشنی انکار متهمان نیز گره خورد!

در این جلسه محاکمه که مستشاری آن را نیز قاضی حسین بهمن آبادی به عهده داشت ابتدا اولیای دم تقاضای صدور قصاص نفس کردند و سپس با دفاعیات وکلای مدافع،متهمان نیز در برابر میز عدالت ایستادند. درادامه جلسه رسیدگی به این پرونده جنایی،قاضی شجاع پورفدکی از یکی از متهمان پرسید:شما چرا معتادان رابه مرکز ترک اعتیاد انتقال می دادید؟ این موضوع به شما چه ربطی داشت؟ متهم پاسخ داد:به ما گفته بودند این قانون کار شماست ،ابتدا تذکر می دادیم برای بار دوم تهدید می کردیم و اگر حضور معتادی در محدوده ما ادامه داشت او رابه زور سوار خودرو می کردیم وبه «خانه سبز» انتقال می دادیم!

سپس رئیس دادگاه سوال کرد باتوم هم داشتید؟ متهم پاسخ داد:بله! اما آن روز جوان معتاد(متوفی)را درحالی که به زور سوار خودرو می کردیم من فقط یک لگد به او زدم! ولی او را نکشتیم و از مرگ او هم اطلاعی نداریم! فقط وقتی خودش را از داخل خودرو بیرون انداخت و فرارکرد متوجه شدیم که گوشی تلفن او جا مانده است! در این هنگام مقام قضایی پرسید این قانون(تذکر،تهدید وانتقال) را شما از کجا مطرح می کنید؟ که متهم پاسخ داد:به ما می گفتند این شیوه کار ما بود!

در حالی که متهمان درتنگنای سوالات تخصصی قضات باتجربه دادگاه به تناقض گویی ادامه می دادند،سعیدی پور (وکیل اولیای دم) نیز به دفاع پرداخت و اظهارات متهمان را منطبق با واقعیت ندانست و با دلایل و استنادات حقوقی ادعاهای متهمان را رد کرد. درحالی که متهمان آخرین دفاعیات خود را بیان کردند،رئیس دادگاه نیز پایان رسیدگی را اعلام کرد تا رای قانونی پس از مشورت های قضایی صادر شود.

کد خبر 845383 برچسب‌ها خبر مهم آدم‌ربايى قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • درخواست شهروندان تهرانی برای ترمیم روکش آسفالت برخی از معابر در منطقه ۳ + تصاویر
  • قتل خونین پسر تهرانی در درگیری خیابانی
  • قتل جوان ۴۰ ساله به دست بادیگاردها
  • قتل جوان ۴۰ ساله به دست بادیگاردها | آدم‌ربایی و قتل در مشهد
  • باخت زندگی تاوان یک اعتماد
  • هزار و ۲۶۴ نوعروس خراسان‌جنوبی راهی خانه‌بخت شدند
  • ۹۷ نوعروس مددجو در ساوه راهی خانه بخت شدند
  • هزار و ۲۶۴ نوعروس خراسان جنوبی راهی خانه بخت شدند
  • جشن تولد خونین در باغ ویلا | قتل دلخراش دو جوان با شلیک گلوله
  • گفت‌وگو با جوان‌ترین قاضی زن/ آقای قاضی خطابم می‌کنند!